دختر ع ا ش ق
امروز،بلاخره رفتم سراغ گیتارم ب اندازه ی 365 روزخاک داشت با دستمال خاکش را پاک کردم و بهش زل زدم نمیتوانستم انگشتانم را تکان بدهم،صدایت در سرم میپیچید:پس چرا گیتار نمیزنی؟ گفتم:نمیتونمیادم آمد،من ب تو قول داده بودم، ب زور تونستم سیمهای گیتارو تکون بدم دستام همش میلرزید گیتارو انداختم روی تخت. . . بلاخره ب قولم عمل کردم . . . ** امروز رفتم سر مزارت واست گل آوردم نشستم کلی باهات حرف زدم، رو سنگ قبرت آب ریختم اگه کسی منو میدید میگفت:دیوونه س،هنوز عاشقه کسیه ک ی سال پیش مرده آخر میدانی،اینها نمیفهمند ک مرگ پایان عشق نیست چقدر سخت ست زندگی میان کسانی ک حرفت را نمیفهمند،
نظرات شما عزیزان:
نمیخواهم پدر برهم نهدچشمان بازم را، نمیخواهم که مادر سختی جان کندنم بیند، ولی ای دوست اگر روزی رفیقی مهربان آمدزتو پرسید فلانی کو؟بگو در سنگر ناکامی و حسرت بسی جان داد ولي تالحظه آخر چنين ميگفت(رفیق من امیدمن)
I||||||||||||
I L||||||||||
I LO||||||||
I LOV||||||
I LOVE||||
I LOVE |||
I LOVE Y||
I LOVE YO|
I LOVE YOU
اینم به افتخارت
Power By:
LoxBlog.Com |